2 سال و 4 ماه و 9 روز
مامانی بابا هنوز نه اومده ؟
نه عزیزم نیومده ....بابا نیست ... سرکاره
مامان شام شام مرسی دستت (دستت همان دستت درد نکنه می باشد تو مهد یاد گرفته ) ...بابا بیا شام شام ...مرغ با سس گوجه فرنگی بود ...آرتمیس عاشق سس گوجه فرنگیه ...
مامان : آرتمیس بابا هنوز نیومده
آرتمیس : نه اومده ! نیستش شام رو میخوره ...چشمهایش پر از خواب ولی بیدار می شینه برای اومدن بابا ... فیلم تولدش رو برای باز هزارم می بینه و شیشی آب در دست ....کمی می رقصه .... و تا صدای در رو می شنوه ....
مامان بابا اومد ...بابا اومد بابا اومد ...محکم دست میندازه دور گردن بابا و می شینه ... موقع شام خوردن ما تو بغل بابا محکم می شینه و نظارت می کنه به غذا خوردن ما ...
بلاخره بابا اومد و آرتمیس بیدار موند .... و ساعت 11 شب خوابید و صبح هم به علت خواب آلودگی زیاد کسل کسل بود ...
آرتمیس در خانه بازی ساعی ...۲ هفته پیش